سامانسامان، تا این لحظه: 5 سال و 12 روز سن داره

سامان جان به چشمان مهربانه تو می نویسم حکایت بی نهایت عشق را

جان منی از این عزیزتر نمی شود....

اومدن باباجون، مامان جون

سامان من مامان جون بابا جون برای ده روز اومدن پیشمون و حسابی خوشحالمون کردن  انقدر خوشحال بودی که یک لحظه ازشون جدا نمیشدی😘 هر چند لحظه ی خداحافظی خیلی سخته اما اومدنشون خیلی حالمون و خوب کرد 💖 راستی یه عالمه سوغاتی از شیراز برامون اورده بودن و کلی زحمت کشیده بودن😍😍 من به فدای خوشحالیت😘😘😘 بمونید برامون همیشه عزیزانم 🤩 ...
13 آذر 1402

پاییز بیدخت

پاییز بیدخت هم با همه جا فرق داره  زیباتر، دلنشین تر، عاشقانه تر رنگین تر 😍 پاییزت زیبا سامان مهربونم 🍁🍁🍁🍁 زندگی زیباتر میشود  به شرطی که به اندازه تمام برگ های پاییز برای یکدیگر آرزوی خوب داشته باشیم بی شک پشت پرده این دگرگونی عظیم خدایی هست خالقی که از بارها ریزش و رویش هر برگ از این تکرار زیبا لذت می برد … پاییزت  سرشار از آرامش الهی 😍 فصل ها می آیند و می روند پسرم دل به اویی بسپار که خالق این تغییر است و خود بدون تغییر باقی می ماند از ازل تا ابد🍁🍁🍁 دانه های پاییز را سر انداختم ! نود دانه... یک عشق از زیر ، یک خوشی از رو...! تا گره بخورند در هم...
8 آذر 1402
1